اولين ها
سارا جونم
سلام
تو اولين بار كه توي خواب غلط زدي روز 18 مهر 88 بود. حدود ساعت 3:10 بعد از ظهر.
29 ام مهر وقتي كه بابا صبح تو رو روي سينه ات خوابوند، تو براي اولين بار براي نيم ساعت با يك گاو كوچولو بازي كردي . اونو مي گرفتي و دوباره مي انداختي و سعي مي كردي كه دوباره بگيريش.
تمام لحظه لحظه خنده هات از ذهنمون دور نمي شه.
نزديك ظهر دمرو روي گل سرخابي در حال بازي كردن بودي كه دو تا عطسه كوچولو كردي. از روز قبل كمي آبريزش داري كه فكر كنم كمي سرما خوردي.
تو عشق ماماني. تو همه وجود من و بابا شدي.
جمعه يكم آبان
در حاليكه من جاتو عوض كرده بودم و شيرت رو هم خورده بودي براي اولين بار با نگاه به من و خاله سعيده خوابت برد.من داشتم انار دون مي كردم و خاله سعيده هم سيب پوست ميكرد كه تو به خواب رفتي.
تو نفس مني دخترم.
غروب روز پنجشنبه پنجم آذر ما تو رو به حموم برديم. براي اولين بار بود كه براي چند دقيقه اي توي آب دراز كشيدي.
بعد از اينكه خوابيدي ما برات يك كليپ از عكس هات درست كرديم و آهنگ سارا رو هم روي اون گذاشتيم.
23 آبان 88
من اولين روزي بود كه بعد از شش ماه مرخصي براي زايمان به سر كار برگشتم.
تو رو بابا با عمو عباس به خونه مامان جون برد. من تا ساعت 2 (به خاطر پاس شيربرگشتم به خونه از سه بعد از ظهر به دو بود.) دل تو دلم نبود.
اون روز اصلا حس و حال كار كردن نداشتم و تا يكي دو هفته حالم خراب بود.
ولي به مرور زمان هم تو به اين منوال عادت كردي و هم من.
الهي من فدات بشم دخترم ، عشقم ، اميدم.
دهم آذر 88
روز سالگرد ازدواج من و بابا بود. امسال سال چهارم ازدواجمونه كه با تو جشن مي گيريم.
البته روز عروسيمون بود. روز عقدمون 29/6/84 و تولد امام زمان.
تا اين شب تو رو به رستوران نبرده بوديم.
شام به رستوران سارا رفتيم و اونجا شام خورديم.
اولين رستوراني كه رفتي هم اسمش هم اسم قشنگ تو بود. (البته من خودم گفتم اينجا بريم كه به يادموندني بشه)
4 بهمن سال 88
بعد از اينكه من از سركار به خونه مامان جون رسيدم، مامان جون گفت كه تو براي اولين بار نيمي از شيشه شير رو كه خودت به دستت گرفته بودي رو خوردي و خوابيدي.
بعد از ظهر هم مثل يك خرس كوچولوي ملوس روي زانوهات مي شستي و با يه دست، دست منو مي گرفتي.
من و بابا شب متوجه شديم كه تو اولين دندون سفيد و قشنگت (پايين چپ) رو در آوردي.
3 بهمن روز دوشنبه
وقتي من از سركار به خونه برگشتم، تو با كلي ذوق دست و پا زدي و مي خواستي كه به بغل من بياي.
تا من دستامو بشورم از بغل مامان جون بوسم كردي. مي دوني چي جوري ؟ دهنت رو باز كردي و لب و دهن كوچولوتو با كلي آب دهن به لپم فشار دادي.
الهي من قربون آب دهن خوشمزه ات برم مامانم.