ابتكارات ساراي هنرمند
سلام ساراي شيطون مامان
تو پنجشنبه به خاطر اينكه ايليا جون مريض بود و خونه عزيز بود و مامان جون هم كاري براش پيش اومده بود با بابا خونه بودين. وقتي اومدم خونه تو و بابا حسين خداييش خونه رو داغون كرده بودين. بماند...
وقتي داشتم براي بابا ناهارشو گرم مي كردم تو در حال نقاشي كردن روي دستاي كوچولوت بودي. خلاصه بگم كلي آثار زيباي نقاشي روي دستات گذاشتي كه الان عكسهاشو برات مي ذارم.
اين عكسها رو در حالي گرفتم كه تو در جلوي سينگ ظرفشويي در حال شستشوي دستات با صابون خودت و همچنين غذا خوردن بودي.
اينم هم عكسي از لاك زدنت كه غروب خودت براي خودت لاك زدي.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی