ساراسارا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

تمام دنیای ما سارا جون

خاطره 5 شهريور 90

 6/6/90 سلام دختر گل مامان مامان جون امروز يكشنبه است و تو از جمعه صبح آبريزش بيني پيدا كردي و از يك چشمت هم آب مي آد. الهي من قربونت برم كه مريض شدي. نمي دونم به خاطر چي اينجوري شدي؟ از كولر سرما خوردي، نمي دونم؟ از اينكه يهو هوا كمي سرد شد، نمي دونم؟ از كسي گرفتي، نمي دونم؟ ديروز صبح كه با خاله و مامان جون و باباجون خونه بودين، بعد از اينكه كمي پلو و ماست مي خوري و مامان جون بهت شربتت رو مي ده، شير مي خوري تا بخوابي (چون سرما خوردي بودي و حال نداشتي) كه يهو حالت تهوع بهت دست مي ده و تخت خاله و ... رو كثيف مي كني. وقتي من از سر كار اومدم گفتم حالت بد شد؟ چي شد؟ با دهانت بهم نشون دادي كه حالت بهم خورده. ازت پرسيدم چي بود؟ گفتي...
6 شهريور 1390

سارا در كانال 6 ساعت 2:30 به بعد روز يكشنبه 23/5/90

سلام عزيز مامان قربونت برم كه اينقدر خانمي و اينقدر با تحمل دختركم تو از پنجشنبه دندون درد داشتي و مامان جون وقتي پنجشنبه من از سركار به اونجا رفتم بهم گفت و به مامان جون گفتم كه حتما شنبه براش وقت مي گيرم ولي تو از پنجشنبه درد كشيدي. در همين حين كه من و مامان جون با هم صحبت مي كرديم، تو خاله رو بردي و لاك نارنجي رو از بين لاك هاي خاله انتخاب كردي و خاله برات زد و براي اول روي ناخن هات هم گل كشيد . اين هم عكسش:                              ما با خاله به خونه خودمون اومديم و آخر شب هم داي...
23 مرداد 1390

مريضي ايليا كوچولو

سلام گلكم عزيزم چند روزيه كه داداشي يا به زبون خودت "دادايي" تب كرده. طوري كه تا حالا اينجوري تب نكرده بود. قبل از مسافرت به بابلسر يعني 21 تير 90 بود كه حالش خيلي بد شد و زن عمو مي گفت در مدت زمان 10 دقيقه 8 بار بيرون روي داشت و از صبح بي حال بود. سريع به عمو عباس زنگ زد و با هم رفتن دكتر. دكتر حسيني كه نبود مجبور شدن به درمانگاه پگاه برن. چون حالش خيلي بد بود و بي حال شده بود و لپ هاش از داغي قرمز شده بود و تا زن عمو بيارش توي ماشين بي حال افتاده بود. دكتر براش سرم تجويز كرد و بهش سرم زدن. تو اون روز خونه عزيز بودي و من اومدم دنبالت و با عزيز پيش ايليا اومديم. تو توي ماشين خوابيدي و عزيز پيش تو نشست و من رفت ايليا رو ديدم. اينقدر آب...
17 مرداد 1390

شعر جديد سارا

سارا يه شعر جديد ياد گرفته (جاهايي كه قرمزه رو سارا مي خونه) يه روزي آقا خرگوشه                             رفت تو سوراخ آقا موشه موشه پريد تو سوراخ                             خرگوشه گفت آخ وايسا وايسا من خرگوشم                     من خرگوش بازيگوشم ...
16 مرداد 1390

ایمیل سارا جون

مامان سارا تصميم گرفت براي سارا كوچولو ايميل درست كنه تا دوستاش براش ايميل بزنن شما هم اگر دوست داشتيد، براش ايميل بزنيد. اگر مي خوايد عكس اتونو طراحي كنم، عكسهاي ني ني خوشگلتونو به صندوقش بفرستيد تا من براتون درست كنم. اينم آدرس ايميلش: saranaderi.niniweblog@gmail.com ...
13 مرداد 1390