ساراسارا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

تمام دنیای ما سارا جون

دو سونوگرافي به ياد موندني

1390/3/23 8:21
نویسنده : مامان و بابا
6,575 بازدید
اشتراک گذاری

دختر آسموني امCute 
smiley

فرشته كوچيك دنيام

مي خوام از دو سونوگرافي به ياد موندي برات بگم.

  1. وقتي كه فهميديم تو دختري
  2. وقتي از تو عكس و CD سه بعدي گرفتيم

يكشنبه يكم دي ماه 87 صبح زود با بابا به آزمايشگاه رفتيم و من يك سري آزمايشهايي كه دكتر برام نوشته بود رو انجام دادم. بعد به بيمارستان مهر رفتيم چون شنيده بوديم كه خانم دكتر الماسي زاده تشخيص جنسيتش درسته. پذيرش گفت كه ساعت 12 اينجا باشين. بابا منو به سر كار رسوند و خودش سر كار نرفت و ساعت 12 اومد دنبالم تا با هم بريم سونوگرافي.

به عشق تو و اميد به اينكه لحظه به لحظه صدامون مي كنن تا ساعت 4:20 بعد از ظهر ناهار نخورده منتظر شديم و صدامون كرد.

بعد از وارد شدن به اتاق خانم دكتر سن منو پرسيد و براي معاينه چراغ رو خاموش كرد. تا دستگاه رو گذاشت و شروع به معاينه كرد گفت:"چه دختر خوشگلي" در همين لحظه بود كه منو بابا به هم نگاه كرديم و برق خوشحالي رو مي شد توي چشماي بابا ديد. البته اينو بگم كه چشماي منم برق مي زد ولي خوشحالي چشماي منو بابا ديد.

دستاي كوچولو، كف پاها، صورت خوشگلت، چشم و لب و دهن ريز نقشت و ستون فقرات ذره ذره ات رو ديديم و صداي نازنين قلبت رو هم گوش داريم.

وزن تقريبي ات هم 200 گرم بود و قلبت 146 بار مي زد.Cute 
smiley

بعد از تشكر از خانم دكتر منتظر شديم تا جوابو بگيريم.

بعد از دريافت جواب به مامان جون و عزيز زنگ زديم و گفتيم كه ما دختر داريم.

همه خوشحال شدن و برات دعا كردن كه هميشه سلامت و شاد باشي و قدمت خوب باشه و عروسيت رو ببينيم. خلاصه بعدش بابا ، من و تو رو به رستوران برد و به افتخار دخترش به من ناهار داد.

اينم بگم كه قبل از ناهار برات يه كفش دخترونه ناز يادگاري خريديم.

روز 30 بهمن هم وقت سونوگرافي سه بعدي پيش دكتر قدوسي داشتيم.

امروز به عشق ديدنت از صبح تو آسمونا بوديم.

من و بابا از سركار راه افتاديم و با هم توي شريعتي قرار گذاشتيم. بابا اومد و با هم پيش دكتر رفتيم و وقتي داشت سونو گرافي رو انجام مي داد تو يه دستت رو پشت سرت گذاشته بودي كه آقاي دكتر گفت دستشم كه پشت سرش گذاشته. بابا با تعجب و كمي هيجان پرسيد: آقاي دكتر اشكالي نداره دستش پشت سرشه.

دكتر هم جواب داد: نه چه اشكالي داره . بابا هم خنديد.

CD رو با عكس هات از دكتر گرفتيم و از اون طرف به خونه بابا جون و عزيز رفتيم و اونها هم فيلم تو رو ديدن و كلي قربون صدقت رفتن.

نور و چراغ زندگيمون دوست داريم.Cute 
smiley

 niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)